هر وقت حس میکنی.در این نقطه از تاریخ دیگه صبرت تمااااام میشه.خدا بهت نشون میده آستانه صبرآدمی بسیار بالاتر از این صحبتاس.

۴ شبه دارم بهش میگم ببین من این موقع رو وقت دارم واسه تایپ کردن.نمیتونم شبا بیدار بمونم.سر درد میگیرمتا اخر هفته وقت داریما.

لطفا سریع تر این عکسایی که قراره واسه گروه تایپشون کنم واسم بفرست.

اولش میگه اوکی اوکی.

و بعدش دیگه سین نمیکنه.

میگه ببخشید درگیرم.شوهرم فلان .افطار فلان.سحر فلان

میگم میخوای خودم پیاده ویسا رو؟

میگه نهههههه.

امروز ۳ تا پیام فرستاده با سرویس میزبان.میگم چی شد؟

میگه فرستادم.

نگا میکنم میبینم

۴ تا عکس منظره اس تقریبااااا.کاسه و بشقاب و پتو و روتختی .چهارتا ورقه ریز در حاشیه.

میگم ۸ جلسه یه ساعته  شد این؟

بعد قشنگ از صفحه بگیر این چیه؟

بعد دوباره همون ۴ تارو فرستاده.میبینم همش خط خطی.پر سه نقطه و بد خططططط.میگم بقیه اش.میگه وایسا الان الان.نشون به اون نشون ۱۰ ساعت آنلاین بودم و نفرستاد.

میگم.عزیزم نمیخواد بفرستی .من خودم انجام میدم.میگه تو بلد نیستی کار گروهی.من بقیه اش رو پنج شنبه واست میفرستم.میگم دیگه من کی تایپ کنم اون همه رو.پنج شنبه شب قراره تحویل بدیماااااا.

نمیتونم بیدار بمونم.نمیتونم شبا نگا کنم صفحه کامپیوترو.

میگه همون بلد نیستی.!

میگم خداروشکر تو بلدی.الهی شکرت.

شوهر کردی.افطاری باید درست کنی!گرفتاری؟شارژ فرستادن دو تا پیامک نداری.اون موقع که استاد میگه کی داوطلبه نپر وسط بگو من.آخرشم ثانیه اخر یه مشت کاغذ مچاله واسه من بفرستی و بگی من که فرستادم‌اون دیر کرد.!

منم البته نمیخواستم به عهده بگیرما.استاد سپرد به من.

خدایاااابابت صبر.ممنون

۱.این شبا لطفا اون‌گوشه کنارای دعاها.منو اندازه یه ثانیه به یاد بیارید .ممنونم

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها